پستي كه تاييد نشد و ....


با تو عشق اغاز شد

چه كسي ميخواهد من و تو ما نشويم خانه اش ويران باد

سلام.خيلي ناراحتم.امروز صبح اومدم با كلي ذوق و شوق پست بزارم كه داريم ميريم مسافرت.قرار بود امشب حركت كنيم و فردا شب هم برگرديم.يه گردش1 روزه.هر كاري كردم پستم تاييد نميشد.منم بيخيالش شدم و داشتم اماده ميشدم براي امشب كه ديدم اقايي زنگ زده و ميگه كنسل شده.چون فرمانده شون تو سربازي اجازه نداده كه اقايي فردا مرخصي بگيره..خيلي ناراحت بود.ميگفت خسته شدم.گفتم اشكال نداره يه وقت ديگه ميريم.اما خب خيلي خوشحال بوديم دوتاييمون.اخه ازشهريور 89 تا حالا نرفتيم مسافرت.ميخواستم عكسهاي خريد ديروز رو بزام كه ديگه دل و دماغ ندارم .ببخشيد اما قول ميدم حتما بزارمشون. راستش ميخواستم خاطره ي دقيقا يك ماه پيش رو هم بنويسم كه اونم الان نمينويسم.ميزارم براي امشب(خاطره ي عمل بينيه من روز 16 ابان 91)

خب من ديگه برم.زياد حوصله ندارم.فعلا خداحافظ همگي 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تاريخ پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,سـاعت 12:6 قبل از ظهر نويسنده خانمي| |

khanoomi